digital-marketing

  • ۰
  • ۰

نوشتن عناوین و تیترهای جذاب برای مقالات، خصوصاً در دیجیتال مارکتینگ، یکی از مهم‌ترین بخش‌‌های استراتژی تولید محتوا است، چرا که ممکن است اولین و تنها شانس شما برای جلب توجه مخاطب و ایجاد انگیزه در او باشد تا بر روی عنوان مقاله کلیک کند و مطلب را بخواند. عنوان یا تیتر، یکی از عوامل مهم برای تست نرخ تبدیل درصفحات فرود محسوب می‌شود. دو هدف مهم از تولید محتوا و نوشتن مقالات، افزایش ترافیک وب‌سایت و نرخ کلیک (CTR) است. وجود یک عنوان جذاب می‌تواند به عملکرد بهتر دکمه‌های فراخوان‌ یا CTA کمک کند. این اهداف یادآور اهمیت دو چندان انتخاب یک عنوان مناسب و جذاب برای مقالات هستند.

قبل از نوشتن عناوین باید شناخت درستی از اهداف کسب و کار خود و پرسونای مخاطب داشته باشید تا بتوانید لحن عنوان و کلمات کلیدی را مطابق با آن‌چه مخاطبان بیش‌تر در گوگل درباره‌ی آن موضوع جست و جو می‌کنند، انتخاب کنید. سپس با توجه به محل انتشار مقاله، تعداد کاراکترهای بهینه برای عنوان را برآورد کنید.. برای انتخاب عنوان می‌توانید از رقبا و سایر مقالات در زمینه‌ی مرتبط، ایده بگیرید.

13 راه برای نوشتن تیترهای جذاب و پر بازدید

1. کلمات پرسشی

درست همانند فنون مذاکره، به کار بردن کلماتی مانند چگونه، چرا، چه کسی، کدام، کجا و… در تیترها، توجه مخاطب را به ما جلب می‌کند. این تیترها ساده اما تاثیرگذار هستند و به طور واضح به سوالات و نیازهای مخاطب پاسخ می‌دهند. مثلاً: کدام استراتژی دیجیتال کسب و کار مناسب‌تر است؟

2. لیست‌ها

لیست‌ها از انواع قدیمی عناوین هستند. لیست به مخاطب این پیغام را می‌دهد که با خلاصه‌ی یک مطلب حجیم مواجه شده است. خلاصه‌ها همواره برای مردم جذاب و مفید هستند. مثلاً: نمونه‌های موفق هک رشد

3. تیترهای جایزه‌دار

مفهوم جایزه به معنای یک دست‌آورد هیجان‌انگیز و یا سودمند است. با این عناوین، حس کنجکاوی مخاطب را برانگیخته می‌کنید و او را به کلیک کردن روی عنوان وامی‌دارید تا در ازای آن به اطلاعات مفید دست پیدا کند. مثلاً: مزایای شگفت‌انگیز بازاریابی درون‌گرا یا Inbound Marketing

4. اعداد

ذهن انسان محاسبه‌گر است، به همین جهت اعداد برای ما جذاب هستند. به علاوه، استفاده از اعداد در تیترها مطالعه را برای افراد آسان‌تر جلوه می‌دهد. حتی اگر مخاطب زمان یا حوصله‌ی خواندن کل مطلب را نداشته باشد، تصور می‌کند که حق انتخاب داشته و حداقل یکی از موارد ذکر شده در مقاله برایش مفید واقع خواهد شد، پس احتمال کلیک کردن روی تیتر بیش‌تر می‌شود. همچنین، استفاده از اعداد غیر رند برای مغز جذاب‌تر است. مثلاً: 11 قدم برای تست A/B

5. کلمات منطقی

استفاده از کلمات منطقی مانند دلایل، حقایق، باورها، ترفندها، اصول، تکنیک‌ها، عقاید، ایده‌ها، رازها و… سبب می‌شود مطلب خاص‌تر و منطقی‌تر جلوه کند و اعتماد مخاطب بیش‌تر به این جلب می‌شود که این مطلب دقیقاً همان مطلبی است که او انتظارش را دارد. مثلاً: CTA چیست؟ نکات مهم برای طراحی CTA خوب

6. برانگیختن احساسات

تیترهایی که احساسات مخاطب را برمی‌انگیزند، علاوه بر اینکه توجه مخاطب را به خود جلب می‌کنند، باعث می‌شوند  وی تمایل بیش‌تری برای انتشار آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد.

7. احساس فوریت

تیتری بنویسید که حس اورژانسی بودن و فوریت را در مخاطب بیدار کند، به طوری که احساس کند اگر بلافاصله مطلب را نخواند، مطلب مهمی را از دست خواهد داد. مثلاً:  4موضوع مهمی که در سال 2018 در دنیای رسانه‌های اجتماعی شاهد آن هستیم!

8. احساس کمیاب بودن

تیتر را به گونه‌ای انتخاب کنید که مخاطب احساس کند این مطلب را در جای دیگری پیدا نخواهد کرد. مثلاً: هر آنچه باید در مورد هویت برند، لحن برند و پرسونای برند بدانید.

9. تیترهای آموزشی و راهنماها

این‌گونه تیترها، احساس نیاز به دانستن مطالب جدید را در مخاطب برمی‌انگیزند. مثلاً: معرفی شاخص‌های ارزیابی عملکرد در اینستاگرام

10. استفاده از کلمات مختصر و مفید

بهتر است اندازه‌ی عنوان مقاله، هم برای موتورهای جست و جو مانند گوگل و هم برای انتشار در شبکه‌های اجتماعی، بهینه باشد. اندازه تیتر در صورت امکان باید از حدود 70 کاراکتر و یا 8 کلمه تجاوز نکند تا به صورت کامل در صفحه‌ی نتایج جست و جو ظاهر شود. این در حالی است که کوتاه شدن عنوان آسیبی به مفهوم آن نرساند. مثلاً: بازاریابی عصبی چیست؟

11. عنوان مرتبط با محتوا

عنوان باید کاملاً منعکس کننده‎ی منظور محتوا باشد. اگر مخاطب روی عنوان کلیک کند اما محتوا نامناسب یا بی‌ربط باشد، تجربه‌ی بدی از وب‌سایت شما خواهد داشت و دیگر به آن مراجعه نمی‌کند. مثلاً: روش‌های لینک بیلدینگ

12. استفاده از کلمات کلیدی

از کلمات کلیدی در عنوان‌ استفاده کنید تا در نتایج جست و جو بهتر ظاهر شوند. بهتر است این کلیدواژه‌ها در بخش ابتدای عنوان‌ها قرار گیرند. مثلاً: وایرال مارکتینگ چیست؟

13. بیان مشکل، راه حل و پیشنهاد

ساختار یک تیتر استاندارد از 3 بخش بیان مشکل، راه حل و پیشنهاد شما تشکیل شده است. مثلاً: نقش برندینگ در موفقیت کسب و کار.

اگر صاحب یک وب‌سایت تجاری هستید، انتخاب عناوین مناسب را جدی بگیرید. شما می‌توانید همواره عناوین خود را بهینه‌سازی کنید. برای این منظور می‌توانید از تست A/B استفاده کنید تا متوجه شوید کدام تیتر نرخ تبدیل بیش‌تری خواهد داشت.  آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان همواره آماده‌ی یاری رساندن به شما در زمینه‌ی طراحی و توسعه‌ی وب‌سایت و تولید محتوای وب‌سایت است.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

با توجه به همگانی شدن استفاده از اینترنت و رشد دیجیتال مارکتینگ، روابط عمومی آنلاین یا Online Public Relationship به ورژن جدید روابط عمومی سنتی بدل شده است که هدف‌اش افزایش آگاهی از برند، تعامل با افراد، ارائه محتوا و انتقال پیام سازمان به وسیله رسانه‎های جدید به آنها است. البته تفاوت چشم‌گیری با روابط عمومی سنتی ندارد؛ چرا که هدف هر دو تاثیرگذاری بر افراد به‌وسیله تولید محتوا و ارائه آن در قالب‌های مختلف است. این تاثیر می‌تواند به صورت یک داستان در یک بلاگ، مجله و یا روزنامه باشد. تنها تفاوت روابط عمومی آنلاین و سنتی در کانال‌ها است؛ کانال‌ها ممکن است تغییر کنند اما نیاز برای روابط عمومی خوب یکسان باقی‌مانده است. در عصر بازاریابی دیجیتال، رسانه‌های سنتی مثل تلویزیون، روزنامه و رادیو، جای خود را به ابزارهای جدیدتری مثل شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و وب‌سایت‌ها داده‌اند و این امکان را برای مخاطبان فراهم کرده‌اند تا همزمان چندین منبع اطلاعاتی را در دست داشته باشند، ارزیابی کنند و نظرات خود را ارائه دهند.

این نکته را باید به خاطر داشته باشیم که روابط عمومی با تبلیغات متفاوت است و طبق تحقیقات انجام شده اثربخشی روابط عمومی 7 برابر بیشتر از تبلیغات است؛ همچنیننرخ بازگشت سرمایه در روابط عمومی به نسبت تبلیغات بسیار بالاتر است.

روابط عمومی آنلاین اقتصادی‌ترین راه برای

– ایجاد تصویری قوی از برند

– رسیدن به مخاطبان بیشتر

– افزایش آگاهی برند

– ایجاد تقاضا برای محصولات است.

روابط عمومی آنلاین یک تلاش برنامه‌ریزی شده برای ایجاد و حفظ درک متقابل، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری میان ما و مخاطبان‌مان است و این موقعیت را فراهم می‌کند تا به کمک تکنولوژی‌های جدید با شرکا و مشتریان در ارتباط باشیم، به مخاطبان‌مان گوش بدهیم، مسائل مربوط به سازمان‌مان را بشناسیم و تعاملات را اندازه‌گیری کنیم. برای درک بهتر به صورت خلاصه دو نمونه از فعالیت‌های روابط عمومی آنلاین را با هم مرور می‌کنیم:

رپورتاژ

خبر یا آگهی‌ای است که در سایت‌های خبری معتبر انتشار می‌یابد و هدفش افزایش آگاهی از برند ما است. این خبر به دلیل انتشار در سایت‌های معتبر می‌تواند راحت‌تر اعتماد کاربران را جلب کند. هدف از انتشار این خبر در سایت‌های مرتبط این است که از طریق لینک کردن سایت و محتوای ما باعث ایجاد لینک‌بیلدینگ می‌شود. لینک‌بیلدینگ این امکان را می‌دهد تا به جستجوی مخاطب‌مان در فضای اینترنت جهت بدهیم. رپورتاژ علاوه بر آگاهی از برند و لینک‌بیلدینگ باعث بهبود نتیجه موتورهای جستجو نیز می‌شود.

Buzz Marketing

Marketing Buzz یکی از تکنیک‎‌های وایرال مارکتینگ است که انگیزه و رضایت بازار هدف‌ ما را افزایش می‌دهد تا پیام کسب‌وکارمان را به صورت داوطلبانه به اشتراک بگذارند. در Buzz Marketing معمولا از اینفلوئنسرها استفاده می‌شود تا علاوه بر پیام برند ما، تجربه‌شان را به صورت جذاب و قابل توجه برای دیگران بازگو کنند.

در روابط عمومی آنلاین به دیده شدن نیاز داریم؛ اینکه مخاطب در مورد ما با دیگران صحبت کند و ما را به اطرافیان خود پیشنهاد بدهد، به ما در به دست‌آوردن ترافیک بیشتر، هدایت Lead، عضوگیری و در نهایت داشتن مشتری وفادار کمک می‌کند. برای همین علاوه بر وبسایت و وبلاگ به دیگر رسانه‌های اجتماعی برای دستیابی به مخاطبان بیشتر ووایرال شدن محتوای‌مان و نیاز داریم. همچنین از این طریق این امکان را پیدا می‌کنیم تا همزمان از چندین رسانه برای انتقال پیام‌مان استفاده کنیم. در روابط عمومی آنلاین، همانند روابط عمومی سنتی باید، پیام‌مان صریح و محتوایی که ارائه می‌دهیم ارزشمند باشد و مخاطب دلیلی برای به اشتراک گذاشتن آن داشته باشد. همچنین باید از اغراق پرهیز کنیم؛ زیرا هدف‌مان تنها ارسال پیام و اطلاع‌رسانی است و با هدفی که در تبلیغات دنبال می‌کنیم، متفاوت است.

در روابط عمومی آنلاین باید استراتژی‌مان را تعیین کنیم؛ هدف‌مان چیست؟ مخاطبان ما چه کسانی هستند؟ ترجیح می‌دهند چه محتوایی را دنبال کنند؟
در نهایت باید مخاطبان‌مان را با توجه به رسانه‌های موجود دسته بندی کنیم؛ چرا که برای دستیابی به بخش‌های متفاوتی از مخاطبان‌مان، نمی‌توانیم تنها از یک رسانه استفاده کنیم.

علاوه بر فعالیت‌هایی که بالاتر به آنها اشاره کردیم، روابط عمومی آنلاین در ارائه درست تصویر برند و بازسازی آن هنگام درست شدن شایعه‌ها، نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند؛ روابط عمومی آنلاین قدرت آن را دارد که به‌وسیله رسانه‌ها و ارتباطات قوی، نگاه مخاطب را در جهت مثبت، نسبت به برند تغییر بدهد.

روابط عمومی آنلاین، دنباله‌ای از تلاش‌های بازاریابی درون‌گرا یا‌ Inbound Marketing برای داشتن پیام مناسب، برای افراد مناسب است. کسب‌وکارها می‌توانند از این طریق،Lead های منحصربه‌فردی را سمت قیف فروش هدایت کنند.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان به دلیل داشتن دانش کافی نسبت به فضای رسانه‌ها و ارتباط قوی با سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها می‌تواند شما را برای موفقیت در زمینه روابط عمومی آنلاین و آفلاین، همراهی کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

الگوریتم موتورهای جست و جو در رتبه‌بندی وب‌سایت‌ها با گذشت زمان شکل پیچیده‌تری به خود گرفته‌است. همچنین، نحوه‌ی جستجوی افراد نیز از کلمات مختصر و رسمی به سمت عبارات کامل‌تر با لحن عامیانه تغییر شکل یافته است. به علاوه، موتورهای جست و جو نیز نتایج بسیار دقیق‌تری نسبت به آنچه کاربران می‌خواهند ارائه می‌کنند. دیگر بهینه‌سازی محتوای وب‌سایت و استفاده از کلمات کلیدی به تنهایی کافی نیست، بلکه معماری وب‌سایت بسیار مهم است. با توجه به روند این تحولات، مدل خوشه‌ای تولید محتوا، معماری مناسبی برای وب‌سایت‌هاست. بنابراین، استراتژی تولید محتوا باید متناسب با این معماری تغییر کرده وتوسعه یابد.

مدل خوشه‌ای تولید محتوا یا Topic Cluster چیست؟

همان‌گونه که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید، در روش سنتی تولید محتوا، پیرامون هر موضوع، مقالات مختلفی به صورت جداگانه نوشته شده می‌شود. اضافه کردن محتوای زیاد اما از هم گسیخته به یک وبلاگ، حتی اگر حاوی کلمات کلیدی بسیاری باشد، یافتن و رتبه‌بندی آن‌ها را توسط موتورهای جست و جو مشکل‌تر خواهد کرد. همچنین، طبقه‌بندی نامنظم مطالب در وب‌سایت، باعث سردرگمی مخاطبان شده و باعث می‌شود نتوانند به سرعت اطلاعات مورد نیاز خود را بیابند.

: معماری قدیمی وب‌سایت

با استفاده از مدل خوشه‌ای تولید محتوا یا Topic Clusters، عنوان‌ها به طور منظم دسته بندی می‌شوند. افراد به راحتی مطالب مورد نیاز خود را در وب‌سایت شما می‌یابند و به مقالات مرتبط هدایت می‌شوند. مدل محتوای خوشه‌ای از سه جزء Pillar Content، Cluster Content و هایپرلینک تشکیل شده است. در این مدل، یک موضوع را که می‌خواهید وب‌سایت شما به وسیله آن توسط گوگل دیده شود، به عنوان موضوع اصلی انتخاب کنید (Pillar Content)، با توجه به آن، مقالات مرتبطی نوشته (Cluster Content) و به موضوع اصلی لینک ‌دهید (Hyperlink). برای این منظور، باید از روش‌های لینک بیلدینگ داخلی استفاده کرده و مقالات مرتبط را به یکدیگر لینک کنید. پیاده‌سازی این مدل تولید محتوا، علاوه بر ایجاد یک تجربه کاربری خوب، سبب می‌شود مخاطبان به صفحات بیشتری از وب‌سایت هدایت شوند. در نتیجه گوگل به راحتی می‌تواند تعداد بیشتری از صفحات وب‌سایت شما را ایندکس ‌کرده و رتبه‌ی بالاتری به آن‌ها اختصاص دهد.

پیلارپیج Pillar Page چیست؟

پیلارپیج همان صفحه‌ای از وب‌سایت است که خوشه‌ها(Cluster Contents) در آن قرار می‌گیرند و مانند نقشه‌ی راه، اطلاعات کلی درباره‌ی یک عنوان جامع در آن وجود دارد. پیلارپیج‌ها غالباً از یک مقاله‌ی عادی طولانی‌تر هستند، چرا که تمام جنبه‌های مختلف یک موضوع را دربرمی‌گیرند، با این تفاوت که به شرح جزئیات آن نمی‌پردازند.
هر کدام از خوشه‌های محتوا، یکی از کلیدواژه‌های مرتبط با آن موضوع را به طور کامل و با جزییات بیش‌تر شرح می‌دهد. تمام خوشه‌ها به این صفحه‌ی جامع لینک می‌شوند. یکی از نکات مثبت در مورد پیلارپیج این است که مخاطب با ورود به آن، به منبع جامعی از اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا می‌کند و سپس تصمیم می‌گیرد کدام یک از جنبه‌های موضوع را با جزییات بیش‌تری مطالعه کند. به همین جهت، می‌توان گفت پیلارپیج سبب افزایش ترافیک وب‌سایت شده و پتانسیل بسیار زیادی جهت قرار گرفتن در جایگاه‌های بالا در موتورهای جستجو دارد. بنابراین، ساخت پیلارپیج قدم مثبتی در جهت بهینه‌سازی موتورهای جست و جو و در نهایت تولید لید است.

مدل خوشه‌ای تولید محتوا

چگونه پیلارپیج بسازیم؟

اولین گام جهت ایجاد پیلارپیج، این است که تمرکز فکری خود را از کلیدواژه‌ها به سمت عنوان‌هایی تغییر دهید که می‌خواهید رتبه‌ی بالایی در نتایج جست و جوی گوگل کسب کنند. سپس، عناوین مقالات مرتبط با این موضوعات را انتخاب کنید. عنوان پیلارپیج باید تا حد کافی جامع و قابل بسط باشد. پیلارپیج باید تا حد ممکن، بیش‌تر سوالات مخاطب را در مورد یک موضوع خاص پاسخ دهد. همین موضوع باعث افزایش کلیک روی صفحات مختلف وب‌سایت شده و نرخ تبدیل کلیک بالا می‌رود.
برای انتخاب موضوعات می‌توانید در مورد چالش‌ها و علایق مخاطبان خود اطلاعات کسب کنید. فراموش نکنید این افراد هستند که با وارد کردن کلیدواژه‌های مورد نظر خود جست و جو می‌کنند، بنابراین باید تلاش کنید تا پرکاربردترین کیدواژه‌ها، عبارات و موضوعاتی که توسط کاربران جست و جو شده‌اند را بیابید. در حقیقت می‌توان گفت شناخت پرسونای مخاطب، منبع بسیار خوبی از ایده‌ها برای تولید محتوای یک پیلارپیج است. در نهایت، ایده‌های به دست آمده باید از نظر هم‌راستا بودن با اهداف و استراتژی‌های بلندمدت سازمان، بررسی شده و مناسب‌ترین آن‌ها انتخاب شوند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

در دنیای امروز برای حفظ مخاطبان فعلی، جذب مخاطب جدید و در نهایت تجربه نرخ ROI بالاتر، نمی‌توان از اهمیت تولید محتوا غافل بود. تولید محتوا هسته اصلی کسب‌وکار ما است. در نگاه اول احتمالا کار ساده‌ای به نظر می‌رسد اما باید بدانیم تولید محتوای ارزشمند، مداوم و مرتبط، نیازمند تخصص، دانش و زمان زیادی است؛ با تولید محتوا می‌توانیم مسائل مربوط به مشتری‌های بالقوه و فعلی‌مان را حل کنیم. بازاریابی حرفه‌ای بدون تولید محتوا، غیرممکن است و بدون توجه به نوع بازاریابی و تاکتیک‌هایی که استفاده می‌کنیم، باید بخشی از پروسه فعالیت‌هایمان باشد. امروزه یکی از وظایف اصلی هر آژانس‌ دیجیتال مارکتینگ، تمرکز روی تولید محتوا است. برای درک بهتر، مراحل تولید محتوا را با هم مرور می‌کنیم:

7 مرحله تولید محتوا

1- تعیین هدف

اول از همه باید هدف‌مان را از تولید محتوا، مشخص کنیم. این هدف می‌تواند ایجاد درگیری کاربر، آگاهی از برند و یا جذب عضو جدید در بانک ایمیل‌مان باشد. باید به خاطر داشته باشیم که این اهداف نیاز به اولویت‌بندی دارد.

2- طراحی پرسونا

در مرحله دوم نیاز داریم برای هر دسته از مخاطبان‌مان یک پرسونا، متناسب با ویژگی‌ آنها طراحی کنیم. پرسونای مخاطب، نماینده مشتری ایده‌آل ما بر اساس تحقیقات بازار و اطلاعات به دست آمده است. هنگام ایجاد پرسونا باید به عوامل جمعیت شناختی، الگوهای رفتاری، انگیزه‌ها و اهداف توجه داشته باشیم. پرسونای مشتری به ما می‌گوید که مشتری بالقوه چگونه فکر می‌کند، چه کاری انجام می‌دهد، ممکن است با چه مشکلاتی برخورد کند و راه‌حل پیشنهادی ما برای رفع آن مشکل چیست. ارائه محتوا با توجه به پرسوناهای مختلف و مشکلات‌شان، متفاوت است. برای مثال ممکن است یک پرسونا به فضای لینکدین علاقه بیشتری نشان ‌می‌دهد و پرسونای دیگری به فضای اینستاگرم.

3- تعیین نوع محتوا

در این مرحله نوبت به این می‌رسد تا بر اساس مراحل قیف‌فروش‌مان، نوع محتوا را مشخص کنیم. محتوا می‌تواند در قالب‌های متفاوتی ارائه شود؛ برای مثال در قالب متن، پادکست، ویدیو، اینفوگرفی و … .

4- پیام هسته‌ای

مرحله چهارم، تدوین پیام هسته‌ای کسب‌وکار یا Core Message Document است. پیام هسته‌ای کسب‌وکار ما شامل ارزش پیشنهادی و مزیت‌های کلیدی‌ای است که ما را از سایر رقبا جدا می‌کند. در تولید محتوا از پیام دیگر رقبا، نباید غفلت کرد؛ باید بدانیم رقبای ما به دنبال القای چه پیامی به مخاطب هستند.

5- درخت محتوا

برای تولید محتوا در هر زمینه‌ای به درخت محتوا یا Content Tree نیاز داریم. درخت محتوا به ما کمک می‌کند تا محتوا و عناوین موردنظرمان برای ارائه را طبقه‌بندی کنیم.

6- تولید محتوا

در این مرحله بعد از تعیین درخت محتوا و عنوان‌ها، با توجه به منابع موجود و اطلاعات به روز، به تولید محتوا و شرح آن می‌پردازیم. برای تولید محتوا از منابع متفاوتی مثل ویدیوهای آموزشی، مطالب بلاگ‌های معتبر، وبینارها و …. می‌توان استفاده کرد.

7- ارزیابی محتوا

در این مرحله نیاز داریم بدانیم بازدید از محتوای تولیدی ما چه‌ قدر است. برای تعیین عملکرد هر محتوا و جذابیت آن، از راه‌های متعددی برای اندازه‌گیری می‌توان استفاده کرد؛ برای مثال به کمک: (ROI، CTR (Click Through Rate، بررسی ترافیک و … . ارزیابی محتوای تولید شده و توجه به بازخوردها، می‌تواند به ما بگوید که محتوای تولیدی چه تاثیری روی ورود مخاطب به قیف فروش ما داشته است.

نکاتی در مورد تولید محتوا

به ارضای نیازها توجه کنیم

محتوا باید مفید و سودمند باشد و به نیازهای برآورده نشده و سوال‌های پیش‌آمده پاسخ بدهد. در این مرحله به تکنیک(FAB (Feature, Advantage, Benefit نیاز داریم؛ اول از همه نیاز داریم تا از طریق ویژگی‌هایمان با مخاطب‌ صحبت کنیم. مرحله بالاتر از ویژگی، مزیت است؛ یعنی نسبت به رقبا چه ویژگی‌ای داریم تا خودمان را با آن معرفی کنیم. مرحله بالاتر و حرفه‌ای تر، فایده‌ای است که می‌توانیم برای مشتری داشته باشیم تا نیازهایی که برای او فایده دارند را رفع کنیم.

پایدار و ثابت‌قدم باشیم

در زمان مقرر، محتوای‌مان را ارائه بدهیم. در نگاه اول بی‌اهمیت به‌نظر می‌رسد اما می‌توانیم از فرصتی که غفلت دیگر رقبا برای‌مان فراهم می‌کند، برای تولید محتوای مفید در موعد مقرر استفاده کنیم.

نقطه‌ نظر خودمان را داشته باشیم

بهتر است صدا و لحن خودمان را داشته باشیم و از محتوایی استفاده کنیم که ما را کارشناس آن کار معرفی کند.

در نوع خودمان بهترین باشیم

محتوا نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌ مشتری دارد؛ البته نمی‌توان روی تصمیم‌گیری همه مخاطبان اثر گذاشت، پس بهتر است یک گوشه را به عنوان گوشه محتوایی یا Content Niche انتخاب کنیم. گوشه محتوایی نقطه‌ای است که در آن نسبت به دیگر رقبا می‌توانیم حرفه‌ای‌تر به تولید محتوا بپردازیم و به نیازهای مخاطب پاسخ بدهیم. برای اثرگذاری بیشتر محتوایی که ارائه می‌کنیم باید در نوع خودش بهترین باشد؛ به همین‌دلیل نیاز به خودشناسی داریم تا بفهمیم کدام چه بخشی به نسبت رقبا برای ما آسان‌تر و کدام سخت‌تر است.

در نهایت توجه به کیفیت و ارزش محتوای‌مان تاثیر زیادی روی لینک بیلدینگ، هدایت Lead، افزایش ترافیک و بهینه سازی موتورهای جستجو دارد. یکی از وظایف اصلیآژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، تولید محتوای مناسب برای کسب‌وکار شما است.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

بازاریابی درون‌گرا، درونی، ، جاذبه‌ای یا ربایشی (Inbound Marketing) در دنیای کسب و کار در واقع فرآیندی برای جذب (Attract)، ایجاد تعامل (Engage) و جلب رضایت مشتری (Delight) است. این روش در نهایت هم برای مخاطبان و هم برای سازمان ارزش آفرین است، باعث رشد سازمان شده و اعتماد افراد به کسب و کار را افزایش می‌دهد. استفاده در بازاریابی درونگرا، شما به عنوان صاحب کسب و کار، مشتری راغب را به سمت خود خواهید کشاند. در حقیقت این مشتری‌ها هستند که در زمان نیاز به سراغ شما می‌آیند.

این روش از بازاریابی در مقابل مفهوم بازاریابی برون‌گرا یا Outbound Marketing قرار می‌گیرد. در بازاریابی برون‌گرا با استفاده از روش‌های سنتی و تبلیغات مستقیم به دنبال مشتری می‌رویم. در این روش، هدف اصلی افزایش فروش است و به ایجاد ارزش توجه چندانی نمی‌شود.

هدف کسب و کارها از بازاریابی درون‌گرا این است که مشتری بالقوه را جذب کرده (Attract)، با او تعامل ایجاد کنند (Engage) و در نهایت اشتیاق او را جهت وفاداریبرانگیزند. (Delight)

جذب (Attract)

فرض کنید فروشنده‌ی لوازم خانگی هستید. به جای اینکه شما به دنبال مشتری بگردید و یا هزینه‌ی زیادی صرف تبلیغات مختلف کنید، می‌توانید از روش‌هایی استفاده کنید تا افرادی که به لوازم خانگی احتیاج دارند، خودشان شما را بیابند و جذب محصولات شما شوند. این مشتریان بالقوه، پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به مشتریان بالفعل دارند. در این مرحله، وب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی، دو کانال اصلی برای ورود این افراد هستند. شما می‌توانید از طریق نوشتن مقالات مفید و آموزنده درباره‌ی محصولات خود و طرز کار آن‌ها، اعلام قیمت‌ها در وب‌سایت و قرار دادن عکس‎‌ها و ویدیوهای جذاب در شبکه‌های اجتماعی، آگاهی از برند را بالا ببرید و افراد را به سمت خود جذب کنید. به این ترتیب با گذشت زمان و با به‌کارگیری روش‌های اثربخش بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، شما به افراد بسیار زیادی دسترسی دارید که به انتخاب خودشان، دنبال‌کننده‌ی محصولات و فعالیت‌های شما هستند. به علاوه، اگر محتوای شما جذاب باشد، مخاطبان آن را بازنشر می‌کنند و به سرعت وایرال خواهد شد.

همچنین باید به کمک استراتژی تولید محتوا و لینک بیلدینگ، وب‌سایت خود را بهینه سازی کنید، تا مخاطب به راحتی شما را در موتور جستجو پیدا کند.

تعامل (Engage)

در این مرحله باید با استفاده از مدیریت Lead، مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کنید. می‌توانید با استفاده از روش‌هایی مانند پر کردن فرم عضویت و یا به کمک پیشنهادات هیجان‌انگیز و طراحی CTAهای جذاب، آن‌ها را به تعامل وادارید و به اطلاعات شخصی آنان مانند پست الکترونیکی یا شماره تماس دست پیدا کنید. سپس با استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، با مخاطبان مکالمه و تعامل دوطرفه ایجاد کنید. در این مرحله ضمن ارائه‌ی محتوای جذاب و آموزنده و تلاش برای پاسخ دادن به سوالات مخاطب، پیشنهاداتی جهت یادآوری برای خرید محصول ارائه کنید. اگر پرسونای مخاطب و عادات و سلایق آن‌ها را بشناسید، در مراحل بعدی می‌توانید از استراتژی‌های شخصی‌سازی تولید محتوا برای هر گروه از مخاطبان استفاده کنید.

جلب رضایت مشتری (Delight)

هدف نهایی از بازاریابی درون‌گرا، وفاداری مشتریان و رضایت آن‌هاست، چرا که رضایت مشتریان مانند سوخت برای موتور رشد یک کسب و کار عمل می‌کند. یک مشتری راضی بهترین مبلغ شماست. شما نباید مشتریان را از یاد ببرید. می‌توانید با توجه به پرسونای مشتریان و اطلاعاتی که در دست دارید، برای آن‌ها محتوای شخصی‌سازی شده و مطابق با علاقه‌شان ارسال کنید، آن‌ها را در نظرسنجی‌ها شرکت دهید، به مناسبت‌های مختلف برای‌شان کدهای تخفیف و یا هدایای کوچکی ارسال کنید و یا از مشتریان ویژه برای شرکت در مراسم‌ها و قرعه‌کشی‌ها به عنوان مشتری وفادار و ارزشمند دعوت کرده و تقدیر نمایید.

پیشرفت تکنولوژی و استفاده از دیجیتال مارکتینگ به کمک بازاریابی درون‌گرا آمده و سبب شده کسب و کارها به سرعت بتوانند خود را متناسب با نیازهای مشتریان رشددهند و آگاهی از برند را بالا ببرند. بازاریابی درون‌گرا راه حل مناسبی جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها بوده، نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را افزایش می‌دهد و یک سرمایه‌گذاری بلند مدت است. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائه خدماتی مانند طراحی وب‌سایت و بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، زمینه را برای اجرای بازاریابی درون‌گرا برای کسب و کارهای مختلف فراهم می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

در مقالات قبل، با اهمیت بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی و مراحل آن به عنوان یکی از اصلی‌ترین استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ آشنا شدید. برای ارزیابی عملکرد کسب و کارتان در دیجیتال مارکتینگ، همانند دیگر بخش‌های بازاریابی، شاخصه‌های کلیدی عملکرد یا KPI هایی وجود دارند که به کمک آن‌ها می‌توانید دریابید تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده‌اید. این روزها شبکه اجتماعی اینستاگرام بسیار پرطرفدار است و روز به روز بر تعداد عضوهایش افزوده می‌شود. به همین دلیل فضای بسیار مناسبی برای فعالیت‌های بازاریابی و تبلیغات است.
در این مقاله می‌خواهیم شما را با KPI های اینستاگرام در حساب‌های کاربری تجاری آشنا کنیم تا بتوانید به راحتی عملکرد خود را ارزیابی نمایید. از قسمت Insight، می‌توانید به اطلاعات مفیدی درباره پست‌ها، تمام فعالیت‌های انجام شده در صفحه و اطلاعاتی در مورد خصوصیات و رفتار مخاطبان خود دسترسی پیدا کنید تا از آن طریق بهتر بتوانید برای کسب نتایج مورد نظرتان در مورد تولید بسیاری از محتواها تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کنید .

فعالیت‌

در بخش تعاملات یا Interactions، می‌توانید مجموع فعالیت‌ها و تعاملات افراد را با صفحه‌تان در هفته گذشته به تفکیک روز در قالب یک نمودار مشاهده کنید. همچنین، میزان بازدید از پروفایل، تعداد ورود به وب‌سایت، تعداد ایمیل‌های ارسال شده، تعداد تماس‌های تلفنی به صورت جداگانه نشان داده شده است.

در بخش Discovery، تعداد کل حساب‌های کاربری که در هفته گذشته از صفحه شما بازدید کرده‌اند، در یک نمودار به تفکیک روزهای هفته نشان داده شده است. ممکن است هر شخص یک بار و یا بیشتر از صفحه شما بازدید کند. آمار هر بازدید در شاخصی به نام impression ثبت می‌شود. از طرفی، تعداد نفراتی که از پست‌های شما بازدید کرده‌اند، با حذف حساب‌های کاربری تکراری، در شاخص Reach محاسبه می‌شوند.

جهت ارزیابی نهایی فعالیت‌های صفحه و اطلاع از روند صعودی یا نزولی رشد، با توجه به هدف مورد نظر، باید فعالیت‌ها را طی بازه زمانی مشخص در قیاس با هفته قبل مقایسه کرد. برای مثال، زمانی‌که هدف و تمرکز شما افزایش بازدید از وب‌سایت است، حتی بدون تغییری در Reach و یا Impression، در صورت افزایش کلیک بر روی وب‌سایت، هدف شما محقق شده است. هنگامی که تمرکز شما بر آگاهی از برند است، می‌توان گفت در صورت بالا رفتن بازدید از پروفایل صرف نظر از فاکتورهای دیگر، در این مورد موفق عمل کرده اید.

محتوا

محتوا به 3 بخش اصلی پست‌ها، استوری‌ها و پروموشن‌ها تقسیم شده است. در این بخش می‌توانید تجزیه و تحلیل درستی از آنچه تا به حال در صفحه خود پست کرده‌اید، به دست آورید.

در قسمت Feed Posts، 6 پست‌ اخیر بر اساس بیش‌ترین Impressionنمایش داده شده است. همچنین شما می‌توانید در حالت نمایش تمام پست‌ها، با استفاده از قابلیت فیلتر کردن، پست‌های دلخواه خود را در بازه‌های زمانی مختلف (از 7 روز تا 2 سال) ، با توجه به kPI های دلخواه )مانند Engagement، Reach،Follows ،Likes ، Saved، Get Direction،View ، Profile Visit، Call، Email ،(Text و نوع محتوا (مانند عکس، ویدیو، آلبوم تصاویر و پست‌های خرید) انتخاب کنید و خروجی آن را بررسی کنید. ایجاد پست‌های خرید، قابلیت جدیدی است که اخیراً به اینستاگرام اضافه شده و امکان خرید آنلاین از طریق تپ کردن بر روی پست و یا استوری را فراهم می‌کند. اگر هدف شما افزایش فروش است، در این بخش می‌توانید دریابید پست‌های خرید نسبت به میزان بازدید از آن‌ها، چه میزان کلیک خورده و یا کاربران را به وب‌سایت هدایت کرده‌اند.

در قسمت insight هر کدام از پست‌ها، اطلاعات کامل مربوط به آن پست از جمله میزان لایک، کامنت، به اشتراک گذاری و ذخیره کردن را مشاهده خواهید کرد.
برای اینکه بدانید هر پست شما چه میزان باعث شده مخاطبان از پروفایل‌تان بازدید کنند و یا وارد وب‌سایت شما شوند، به قسمت تعاملات یا Interactions، مراجعه کنید.
در بخش Discovery می‌توانید به اطلاعات جزئی‌تر در مورد آن پست دست یابید. برای مثال، تعداد بازدیدهای پست شما به علاوه درصد افرادی که فالور شما نبوده‌اند اما از آن بازدید کرده‌اند، تعداد افرادی که از طریق این پست شما را فالو کرده‌اند، اطلاعات مربوط به Reach این پست. در این قسمت در می‌یابیم Impression به دست آمده، بیش‌تر مربوط به کدام بخش است: صفحه اصلی، جستجوی هشتگ، پروفایل و یا صفحه اکسپلور اینستاگرام.

در قسمت Stories، می‌توانید گزارش مربوط به استوری‌های گذشته خود را مشاهده کنید. در بخش Interactions، تعداد افرادی که نظرشان را درباره استوری شما در قالب پیام برای شما ارسال کرده‌اند و پس از مشاهده‌ی این استوری از پروفایل شما بازدید کرده‌اند، نمایش داده می‌شود. در بخش Discovery می‌توانید اطلاعات بسیاری را درباره هر استوری و واکنش‌های کاربران هنگام مشاهده‌ی آن دریابید.
برای مثال تعداد کل بازدیدهای استوری شما (Impression)، تعداد بازدیدهای بدون تکرار از آن (Reach)، تعداد افرادی که پس از مشاهده استوری، صفحه‌ی شما را فالو کرده، وارد لینک موجود در استوری شده‌، یا از طریق ایمیل و پیامک با شما ارتباط برقرار کرده‌اند، معیارهای خوبی جهت سنجش میزان جذابیت محتوا برای کاربران هستند.

در رابطه با ارزیابی محتوا و تعیین موفقیت آمیز بودن آن، باید گفت الزامی به وجود رشد صعودی در تمام شاخص‌ها نداریم، بلکه نوع کسب و کار و هدف ما از تولید محتوا، تعیین کننده‌ی شاخص مورد نیاز جهت ارزیابی عملکرد هستند. برای مثال نمی‌توان گفت تعداد لایک و کامنت بالا همیشه معیار خوبی برای ارزیابی موفقیت ماست.

مخاطب

در این بخش، می‌توانید از محل زندگی، محدوده سنی و جنسیت فالورهای خود مطلع شوید. این اطلاعات به شما کمک می‌کنند تا محتوایی متناسب با نیاز و سلیقه‌ی مخاطبان تولید کنید. همچنین در بخش Followers، می‌توانید دریابید فالورهای شما بیش‌تر در چه روزها و چه ساعاتی در اینستاگرام فعال هستند و مناسب‌ترین وقت را برای گذاشتن پست انتخاب کنید.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، در ایجاد و مدیریت شبکه‌های اجتماعی مورد نیاز کسب و کارتان شما را یاری خواهد کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

لحظه‌های حقیقت

در این بلاگ قصد داریم به لحظه‌های حقیقت که پیشتر به آنها پرداخته‌ایم، نگاهی اجمالی داشته باشیم.
در ابتدا بهتر است بدانیم که لحظه اول و دوم حقیقت در سال 2005 توسط آلن جورج لفلی مدیرعامل شرکت پی اند جی مطرح شد و بعدتر در سال 2011 گوگل لحظه صفرم حقیقت را ارائه کرد.

لحظه قبل از صفر حقیقت

اولین لحظه‌ای که به آن می‌پردازیم، لحظه قبل از لحظه صفرم است؛ زمانی که مشتری نیاز بالقوه دارد و هنوز شروع به جستجو نکرده است؛ لحظه‌ای قبل از اینکه مشتری تصمیم بگیرد، دلیلی برای انتخاب ما داشته باشد و از میان رقبا به سمت ما تمایل پیدا کند. در این لحظه می‌توانیم برای مخاطبان‌مان نیازی جدید را ایجاد کنیم. برای مثال شرکت اپل در سال 2010 با وجود گوشی‌های هوشمند و همچنین لپ‌تاپ، آیپد را به بازار معرفی کرد و نیاز جدیدی را در مخاطبان خود شکل داد.

لحظه صفرم حقیقت

لحظه بعدی اصطلاحی است که توسط گوگل ارائه شد؛ لحظه صفرم حقیقت. زمانی که فرد برای استفاده از یک کالا یا خدمت درباره آن در موتورهای جستجو به تحقیق می‌پردازد و از نظر دیگر افراد تاثیر می‌پذیرد. طبق آمار ارائه شده توسط گوگل، 88% از افراد در آمریکا، قبل از استفاده از محصولات و خدمات به جستجوی کالای مورد نظر خود می‌پردازند. در این مقطع رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرم، تلگرام و … نقش مهم و تاثیرگذاری روی روند تصمیم‌گیری افراد دارند.

لحظه اول حقیقت

مرحله بعد، لحظه اول حقیقت است که مشتری تصمیم خود را می‌گیرد و برای خرید اقدام می‌کند و بعد از جستجو در لحظه صفرم حقیقت، میان گزینه‌های موجود، دست به انتخاب می‌زند. لحظه اول حقیقت لحظه برخورد مشتری با محصول است. پروسه تصمیم‌گیری و انتخاب 3 الی 5 ثانیه از وقت مشتری را صرف می‌کند؛ در نتیجه روی عوامل تاثیرگذاری مثل بسته‌بندی، قیمت، گارانتی و … باید تمرکز بیشتری داشته باشیم.

لحظه دوم حقیقت

لحظه بعدی لحظه دوم حقیقت است؛ لحظه‌ای که مشتری به تجربه محصول یا خدمت ما می‌پردازد. اگر این تجربه مثبت باشد فرد دوباره تجربه‌اش را تکرار می‌کند اما اگر این تجربه منفی باشد، به سراغ محصولات رقبا می‌رود. در این مرحله نیاز به تمرکز بیشتری روی کیفیت محصولات و خدمات‌مان داریم.

لحظه سوم حقیقت

مرحله بعدی، لحظه سوم حقیقت است؛ زمانی که مشتری نسبت به تجربه‌ مثبت یا منفی کسب شده، بازخوردش را ارائه می‌کند. قابلیت محصولات ما برای رفع نیاز مشتری و همچنین تلاش ما برای ایجاد یک تجربه لذت‌بخش در خلال فروش، پاسخ احساسی مشتری ما را شکل می‌دهد. در این لحظه نباید از اهمیت بازاریابی دهان به دهان غافل بود. این نوع بازاریابی یکی از کم‌هزینه‌ترین و در عین حال اثربخش‌ترین راه‌ها برای جذب مشتری است؛ چرا که بازخورد مثبت مشتری و پیشنهاد برند ما به دیگران از سمت او تاثیر زیادی روی پروسه Lead Generation خواهد داشت.

در همه مراحل باید به مدیریت تجربه مشتری و مدیریت ارتباط با مشتری توجه داشته باشیم. مدیریت درست هر لحظه و در اولویت قرار دادن نیاز‌های مشتری قبل از هر گزینه دیگری، به ما در داشتن مشتری وفادار کمک می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

در سال‌های اخیر، دیجیتال مارکتینگ، به یکی از روش‎‌های رایج و موثر در بازاریابی تبدیل شده است. در گذشته، بازاریابی آنلاین یک رویکرد نسبتاً یک سویه بوده است. کسب و کارها بیشتر تولید کننده‌ی محتوا بودند و مشتریان صرفاً ایده‌ها و اطلاعات را دریافت می‌کردند. اما امروزه شبکه‌های اجتماعی مانند یک طوفان، سراسر دنیا را در بر گرفته‌ و رشد و تحول گسترده‌ای در سبک تعاملات افراد با دوستان و آشنایان خود و همچنین میان کسب و کارها و مخاطبان آن‌ها پدید آورده‌اند. همه روزه افراد بخش نسبتاً زیادی از وقت خود را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌دهند، پیگیری اخبار، مطالعه، به اشتراک گذاشتن نظرات و مطالب مورد علاقه، خرید، ارتباط مستقیم با برندهای مختلف، از جمله مثال‌های رایج برای کاربردهای شبکه‌های اجتماعی در زندگی روزمره است.

شبکه‌های اجتماعی، بستر بسیار مناسبی برای بازاریابان فراهم کرده‌اند، چرا که از این طریق می‌توانند سریع‌تر به اهداف خود دست یابند. آن‌ها خواهند توانست با بودجه‌ی نسبتاً کم‌تری با مشتریان بالقوه و بالفعل (مخاطبان هدف) خود تعامل دوسویه داشته باشند، آگاهی از برند را افزایش دهند و لید تولید کنند. در همین راستا، ترافیک وب‌سایت افزایش پیدا خواهد کرد و مشتریان به قیف فروش هدایت می‌شوند. این روند به افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) کمک می‌کند. به علاوه، مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی به راحتی می‌توانند مطالب دلخواه و جذاب و کاربردی را به اشتراک بگذارند. بنابراین یک محتوای جذاب به راحتی در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود. بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، یکی از روش‌های جذاب بازاریابی درونی یا Inbound Marketing است که بازدهی نسبتاً بالایی دارد.

برای بسیاری از برندها، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، یکی از اجزای اصلی استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. به کارگیری یک استراتژی خوب و خلاقانه، می‌تواند رشدچشم‌گیری در کسب و کار شما ایجاد کرده و جایگاه شما را در صنعت در مقایسه با رقبا بهبود بخشد. اما اجرای برنامه‌های اشتباه و غیر اصولی ممکن است آسیب زیادی به کسب و کار شما برساند. این نوع بازاریابی سبب می‌شود با افراد بسیار زیادی در سراسر دنیا ارتباط برقرار کنید و مشتریان وفادار را افزایش دهید.

5 مرحله بازاریابی شبکه‌های اجتماعی

1.تعیین اهداف

اهداف، چالش‌ها و معیارهای ارزیابی بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی را تعیین کنید. این اهداف می‌توانند شامل افزایش آگاهی از برند، ارتباط قوی‌تر و مستمر با مخاطبان، افزایش فروش و افزایش ترافیک وب‌سایت باشند. در این مرحله لازم است وضعیت فعلی کسب و کار خود را از نظر معیارهای مهم مورد نظرتان بررسی کرده و جایگاه فعلی خود را در دنیای دیجیتال ارزیابی کنید. سپس باید تعیین کنید چه اندازه می‌توانید به این کار زمان اختصاص دهید، چه منابعی در اختیار دارید؟ آیا خودتان این کار را انجام می‌دهید و یا به اشخاص دیگری می‌سپارید؟ و در نهایت چقدر بودجه لازم دارید؟

2. تحلیل رقبا

رقبای خود را شناسایی کنید. با بررسی و تحلیل فعالیت‌های آن‌ها در بازاریابی دیجیتال، می‌توانید از موفقیت‌ها و شکست‌های آن‌ها درس بگیرید.

3. تعیین مخاطبان هدف و انتخاب شبکه اجتماعی مناسب

مخاطبان هدف خود را تعیین کنید و سپس شبکه‌های اجتماعی متناسب با آن‌ها را انتخاب نمایید. برخی اوقات خصوصیات دموگرافیک مخاطبان نقش عمده‌ای در انتخاب شبکه اجتماعی مورد نظر شما خواهد داشت.

4. تولید محتوای متناسب

متناسب با شبکه اجتماعی و مخاطبان هدف، محتوا تولید کنید. تلاش کنید با ارائه‌ی اطلاعات خاص و مفید آموزشی، به مخاطب آگاهی دهید و از نظرات آن‌ها بهره ببرید. تولید محتوای بصری جذاب و خلاقانه، سبب جذب مخاطبان می‌شود. به علاوه، شناسایی روند (ترند) رایج جامعه و سلیقه‌ی مخاطبان می‌تواند به شما در انتخاب نوع و موضوع محتوا، کمک کند. بهتر است از هشتگ‌های مرتبط برای هر پست و یا محتوا، استفاده کنید. هشتگ‌ها مانند برچسب هستند و علاوه بر اینکه به مخاطب پیام محتوا را می‌رسانند، باعث می‌شوند کسانی که آن هشتگ را جست و جو می‌کنند، به سرعت مطلب را بیابند.

5. تحلیل نتایج و بهبود مستمر

نتایج را با توجه به اهداف و معیارهای خود به طور مستمر ارزیابی کرده و بهبود دهید.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، به شما و کسب و کارتان جهت بازاریابی اثر بخش در شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

پیش از این، با مفهوم هک رشد آشنا شدید. در این مقاله قصد داریم به چند نمونه هک رشد در کسب و کارها اشاره کنیم.

Dropbox

کمپانی دراپ باکس، یکی از شرکت‌های معروف و خلاق در زمینه‌ی پیاده‌سازی تاکتیک‌های هک رشد است. دراپ باکس به اعضای خود در ازای دعوت از دوستان و آشنایان، فضای ابری رایگان هدیه می‌دهد. همچنین افراد می‌توانند از طریق لینک کردن اکانتشان به فیسبوک و توییتر، و انتشار اطلاعات در مورد دراپ باکس در این شبکه‌های اجتماعی، فضای رایگان جهت ذخیره کردن اطلاعات دریافت کنند. Dropbox با استفاده از این روش (Referral marketing)، بدون نیاز به پرداخت هزینه، به طرز چشم‌گیری رشد داشته و توانسته اعضای فعال زیادی دریافت کند. به طور مثال در کمتر از دو سال، در حدود 40 برابر عضو دریافت کرد. همچنین Dropbox از طریق روش‌های دیگری برای برخی فعالیت‌ها مانند شروع به کار، آپلود عکس‌ها از دوربین، فالو کردن صفحه دراپ باکس در توییتر و… کاربران را تشویق کرده و به آن‌‌ها حجم رایگان هدیه می‌دهد.

Square

Square، یک شرکت استارت‌آپی فعال در زمینه‌ی فینتک است که در سال 2009 محصول جذاب و کاربردی خود را به بازار معرفی کرد. محصول آن‌ها یک قطعه‌ی سخت‌افزاری کوچک است که مانند دستگاه کارت خوان همراه عمل کرده و به جک هدفون موبایل و یا به صورت بی‌سیم به گوشی متصل می‌شود. این ابزار توانسته مشکل عمده‌ی کسب و کارهای کوچک را حل کند، چرا که دریافت مجوز دستگاه کارت خوان، کاری بسیار زمان‌بر و پرهزینه بود و به همین دلیل، کسب و کارهای کوچک بسیاری از مشتریان خود را به علت همراه نداشتن پول نقد، از دست می‌دادند. یکی از صاحبان استارت آپ Square، با توجه به نفوذ بالایی که در رسانه‌ها داشت، برای جذب مخاطب، در سایت‌های تکنولوژی رپورتاژ آگهی منتشر کرد. قدم مهم بعدیSquare در راستای رشد، انتخاب همکاران استراتژیک بود. بستن قرارداد همکاری با شرکت اپل و فروش محصول Square با قیمت بسیار مناسب در فروشگاه‌های اپل یک اقدام بسیار اثرگذار برای شناخته‌شدن این محصول بود. به علاوه، همکاری با شرکت Visa به عنوان یک سرمایه‌گذار بسیار معتبر و معروف، گام مهمی در جلب اعتماد مشتریان و کسب اعتبار بیش‌تر بود. همکاری با این دو برند خوش‌نام، تاثیر بسزایی در رشد Square داشت.


Groupon

بازنشر محتوا در شبکه‌های اجتماعی و منشن کردن دوستان، از ایده‌های موثر در هک رشد است که در وب‌سایت تخفیف گروهی Groupon نیز به کار گرفته شده است. به علت اینکه تخفیف‌ها تاریخ انقضا دارند، حس فوریت در کاربر برانگیخته می‌شود و در نتیجه اگر سریعاً اقدام به انتشار لینک و یا خریدن آن نکند، ممکن است زمان استفاده از کوپن تخفیف به اتمام برسد. به علاوه، در صورت انتشار لینک کوپن تخفیف و خریداری آن توسط دوستان و آشنایان شما، علاوه بر اینکه Groupon به هدف خود، یعنی افزایش تعداد اعضا دست می‌یابد، 10 دلار به شما پاداش می‌دهد. ارسال ایمیل‌های روزانه و ارائه‌ی پکیج‌های تخفیف مخصوص استفاده‌ی چند نفر، از دیگر روش‌هایی است که Groupon برای جذب کاربر فعال استفاده می‌کند.


Hubspot

وب‌سایت Hobspot از نشر محتوای کاربردی و فراهم کردن امکان استفاده از برخی ابزارهای کاربردی به صورت رایگان، به عنوان تاکتیک‌های هک رشد استفاده کرده و نتیجه‌ی خوبی دریافت کرده است. تمرکز این وب‌سایت همواره بر تولید محتوای ارزشمند و تولید وبینار در حوزه‌ی بازاریابی و فروش بوده است. استفاده‌ی به موقع و مناسب از CTA نیز در جذب کاربران به خواندن مقالات جدید و بازدید از صفحات گوناگون کمک کرده است. به علاوه، Hubspot ابزارهای رایگانی مانند Website Grader را در اختیار شما می‌گذارد که از آن جهت آنالیز وب‌سایت، سنجش میزان کاربر پسند بودن محیط، طراحی واکنش‌گرا و سرعت وب‌سایت استفاده می‌شود و در بهینه‌سازی به شما کمک می‌کند.


PayPal

PayPal با استفاده از دو تکنیک اصلی، توانست رشد چشم‌گیری داشته باشد. PayPal به ازای دعوت دوستان، به مشتری جدید و شخصی که او را دعوت کرده بود، 10 دلار پاداش در نظر می‌گرفت. با وجود این‌که این کار حدود 60 میلیون دلار برای PayPal هزینه داشت، اما ROI را به میزان زیادی افزایش داد. تکنیک بسیار موثر دیگر، همکاری با eBay بود. در این همکاری، PayPal قراردادی با eBay منعقد کرد که طبق این قرارداد، فروشندگان به شرط انجام تمام تراکنش‌هایشان از طریق PayPal، اجازه داشتند لوگوی PayPal را در سایت خود قرار دهند. قرار گرفتن نام PayPal در کنار نام‌های شناخته شده‌ای مانند Visa، باعث جلب اعتماد مشتریان، محبوبیت و شهرت هرچه بیش‌تر آن شد. هم‌چنین PayPal همواره در راستای رشد مستمر و حفظ جایگاه خود، استراتژی‌هایی برای اضافه کردن قابلیت‌ها و سرویس‌های جدید برای مشتریان و هم‌چنین همکاری با بانک‌ها و موسسات اعتباری مانند مسترکارت و ویزا در نظر دارد. PayPal استراتژی رشد خود را بر افزایش اکانت‌های فعال مشتریان و تعداد تراکنش‌های آن‌ها متمرکز کرده است.

نکته‌ی مهم در مورد موارد اشاره شده در این مقاله، این است که تمامی آن‌ها محصولی با ارزش و با کیفیت داشتند که ویژگی‌های بارز آن محصول، بستر مناسبی جهت رشد، افزایش نرخ تبدیل کاربر به مشتری وفادار و افزایش ROI فراهم کرده است. بنابراین، پیش‌نیاز رشد، ارائه‌ی محصول و یا خدمتی متمایز و ارزشمند است.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی
  • ۰
  • ۰

پیش از این با تعاریف برند و برندینگ و اثرات آن بر کسب و کار آشنا شدید. برند در واقع مجموع تمام احساساتی است که مشتری بر اساس تعامل با شما، سازمان و یا محصول نسبت به شما دارد. برندینگ، فرآیند استراتژیک ساخت برند است.

استراتژی برندینگ

برندسازی یکی از ارکان مهم بازاریابی است. استراتژی برندینگ، یک برنامه‌ی مشخص و بلند‌ ‌مدت در راستای رسیدن به اهداف تعیین شده است. این اهداف، باید هم راستا باماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های سازمان باشند. پیاده‌سازی یک استراتژی برندینگ مناسب، تمام قسمت‌های سازمان، رقبا و مشتریان را تحت تاثیر قرار داده و خط مشی کلی و جایگاه برند شما را در میان مخاطبان تعیین می‌کند.

هویت برند

هویت برند، همان چیزی است که سازمان می‌خواهد به کمک استراتژی‌های بازاریابی و برندینگ، خود را آن‌گونه تعریف کرده و در ذهن مخاطب تثبیت کند. پیش از ایجاد هویت برند، باید پرسونای مخاطبان هدف خود را به خوبی شناسایی و دسته‌بندی کرده و در راستای رفتار، علایق، نیازها، نگرش، ویژگی‌های دموگرافیک، چالش‌ها، میزان درآمد و دیگر خصوصیات کلیدی آنان، هم‌راستا با اهداف کلی کسب و کار، گام بردارید. در همین راستا، باید نام برند و شعارهایتان را انتخاب کنید. نام مناسب برند، می‌تواند برای تصمیم‌گیری مشتری مانند میانبر عمل کند.
لحن برند یا Tone of Voice، پرسونای برند و ویژگی‌های بصری برند، هویت برند را می‌سازند. هویت برند باید هم راستا با با ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های سازمان شکل گیرد.

لحن برند یا Tone of Voice

لحن برند، چگونگی بیان مطالب و نوع ادبیات به کار رفته در تمام بسترهایی است که محتوا در آن انتشار می‌یابد. برای مثال، لحن برند می‌تواند شوخ‌طبع یا جدی، رسمی یا خودمانی، مودب یا بی‌پروا و منطقی یا احساسی باشد. داشتن یک لحن برند مخصوص، یکی از نقاط تمایز شما با رقبایتان است. انتخاب کلمات مناسب در نوشته‌ها می‌تواند اثر بسیاری بر مخاطبان بگذارد.

پرسونای برند

پرسونای برند، تصویر کلی و شخصیتی است که شما در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنید. پرسونای برند، مجموعه‌ای از خصوصیات رفتاری، دیدگاه‌ها و ارزش‌هایی است که یک برند در معرض نمایش قرار می‌دهد تا بتواند با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کند. هدف از ایجاد پرسونای برند، برقراری ارتباط واقع‌بینانه، شفاف و قابل اعتماد با مخاطبان کلیدی کسب و کار شماست. ایجاد یک پرسونای برند مناسب، می‌تواند به اندازه‌ای تاثیرگذار باشد که شما را به یاد شخص خاصی بیاندازد که کاملاً با خصوصیات وی آشنایی دارید. پرسونای برند، می‌تواند بر اساس خصوصیات رفتاری انسان، در دسته‌بندی‌های متفاوتی قرار گیرد، اما می‌توان از 5 دسته‌بندی عمده‌ی زیر برای پرسونای برند نام برد:

  1. صمیمی، دلسوز، مهربان و صادق
  2. پر هیجان، شاد و خلاق
  3. شایسته، لایق، تاثیرگذار، رهبر و قابل اعتماد
  4. با وقار، با پرستیژ و جذاب
  5. قوی، نیرومند و سرسخت

اگر از ساخت پرسونای برند غافل شوید، ممکن است پیام اشتباهی را به مخاطبان برسانید و سهم عمده‌ای از بازار را از دست دهید.

هویت بصری برند

هویت بصری برند، باید تداعی کننده‌ی شخصیت برند در ذهن مخاطبان باشد. ویژگی‌های بصری برند، می‌توانند تمایز بسیاری میان شما و رقبایتان ایجاد کنند. تمامی عناصر بصری برند، باید با یکدیگر هماهنگ و هم‌راستا باشند تا برند در ذهن مخاطب تثبیت شود. از عناصر بصری برند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
طراحی لوگو، انتخاب رنگ‌ها، انتخاب تایپوگرافی، وب‌سایت، بروشورها و اوراق اداری، بسته‌بندی، پوشاک کارمندان و فضای داخلی شرکت، جینگل.

حضور در شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی بستر مناسبی برای دیجیتال مارکتینگ فراهم کرده‌اند. برندینگ می‌تواند به کمک شبکه‌های اجتماعی با سرعت بیش‌تری انجام شود. شناساندن هویت برند، جلب اعتماد مخاطبان و برقراری ارتباط مستقیم با آن‌ها از جمله مهم‌ترین مزایای استفاده از شبکه‌های اجتماعی است. انتخاب نوع این رسانه‌ها، با توجه به پرسونای برند، پرسونای مخاطب، لحن برند و اهداف کلی سازمان، صورت می‌گیرد.

علاوه بر موارد فوق، در برندینگ، باید به نکاتی در باره‌ی تولید محتوا توجه کنید. داشتن ثبات رویه و لحن نسبتاً یکسان، سعی در تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان و برانگیختن احساسات آن‌ها، انعطاف پذیری و مشتری مداری، از جمله مواردی هستند که باید در این فرآیند مورد توجه قرار گیرند.

شرکت دیجیتال مارکتینگ ماکان، به شما در پیاده‌سازی بهترین استراتژی برندینگ کمک می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

  • نعیمه محسنی